حاکمیت ضوابط در حکومت علی (ع)
عبدالله بن جعفر ، داماد و برادر زاده ی حضرت علی (ع) بود. روزی در عصر خلافت آن حضرت به حضور او آمد و عرض کرد : «شایسته است تا امر کنی که برای زندگی روزمرّه ی خودم به من کمک مالی شود ، سوگند به خدا برای تأمین زندگی چیزی ندارم جز این که گوسفند یا اُلاغ خود را بفروشم .»
امام علی (ع) به او فرمود : نه ، چیزی برای تو نزد من نیست ، مگر این که به عموی خود دستور بدهی تا ( از بیت المال ) دزدی کند و به تو بدهد . **
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این داستان را که مطالعه کردم ؛ برای مدتی به فکر فرو رفتم ! که چرا در جامعه ی امروزی ما چنین نباشد .کسانی که در رأس مقامی هستند امتیازات ویژه ای برای خود و خویشان و دوستان خود در نظر می گیرند ؛ در حالی که افراد زیادی در شرایط مساوی از آن امتیازات محرومند.اگر ما مسلمانیم باید تابع سیره ی پیامبر (ص) و معصومین (ع) باشیم ؛ اگر دم از خدایی می زنیم پس کو آن روحیه ی خدا محوری ؟کو آن منش عدالت محوری ؟
زمانی که در تاریخ اسلامی شبیه داستان فوق می خوانیم که عقیل برادر حضرت علی (ع) که گویا نابینا بوده جهت برخورداری از مال بیشتری از بیت المال خدمت آن حضرت می رسد؛ آن حضرت پاره ای از آتش را در دستان عقیل قرار می دهد و به وی می گوید : تو که تاب آتش دنیا را نداری من چگونه آتش آخرت را طاقت بیاورم .( با دادن مال اضافی بیت المال به تو )
زمانی که حضرت علی (ع) با آن عظمت چنین فکر می کند و از آخرت می ترسد ؛ ما چرا قدری آسمانی نباشیم و آسمانی فکر نکنیم .
اگر اعتقادمان به آخرت راسخ باشد و حضور خداوند را در زندگی احساس کنیم مطمئنا" گامی به خطا نخواهیم رفت .پیامبر اکرم (ص) در حدیثی می فرماید :
بهترین نوع ایمان آن است که بدانی، هر کجا که هستی خدا با توست .
زندگی بدون یاد خداوند تاریک است پس در همه جا و در همه وقت به یاد او باشیم .
**/ کتاب داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی
- ۸۸/۰۴/۲۲