بوی ماه مهر
... هنگامی که تقویم را تورق می زنیم ، گذر عمر را احساس می کنیم . گذر ثانیه ها و لحظه ها به ما می گوید : هی فلانی زندگی شاید همین باشد !
بعضی مواقع از گذر و گذشت زمان خوش حالیم ؛ غافل از این که : هر دم از عمر می رود نفسی **** چون نگه می کنم نمانده بسی . سعی مان این باشد که از این ابرهای گذرا نهایت استفاده را ببریم .
همین دیروز بود که سال تحصیلی 89- 1388 به اتمام رسید . مدرسه را دوباره سکوتی گرفت و بر روی میز و صندلی کلاس ها گرد تنهایی نشست ...
در این ایام باید خیلی کارها را انجام بدهم .از شست و شوی مدرسه گرفته تا گرفتن کتاب درسی و تهیه پرچم نو برای سر در مدرسه .امسال مدرسه ی ما رنگ و رویی تازه به خود گرفته است . یک ماه پیش بود که دیوار کلاس ها و دفتر مدیر را کنیتکس کردیم .میز ها را به رنگ آبی ملایم در آوردیم .فکر می کنم با فرم جدید مدرسه ، ( دختر ها با پوشش و روپوش یاسی و پسرها پیراهن یاسی و شلوار سرمه ای ) مدرسه حال و هوای دیگری پیدا کند .
مدرسه بی صبرانه منتظر حضور بچه هاست .