گنجور

امیرمحمد محتشم

گنجور

امیرمحمد محتشم

پیام های کوتاه
پیوندها

تلنگری از انصاف !!!

امیرمحمد محتشم | دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۸۷، ۱۱:۴۶ ق.ظ

تلنگری از انصاف !!!

 

 

 قبل از امتحانات نوبت اول به دانش آموزان قول داده بودم که :
به نفرات اول و دوم و سوم هر کلاس جایزه ای تعلق می گیرد.
تا این که امتحانات تمام شد.بعد از گذشت هفت هشت روز کارنامه ها را به دانش آموزان دادیم.پس از روئت ریز نمرات و معدل ؛ هر دانش آموز می دانست که نفرات اول تا سوم هر کلاس کیست.
دانش آموزان بی صبرانه منتظر بودند که من یک روز به انبوهی از جوائز وارد مدرسه شوم.اما به دلیل ازدحام کارهای اداری و شخصی ، فرصتی برای خرید هدیه نداشتم.
هر صبحگاه که وارد مدرسه می شدم بچه ها خندان به استقبالم می آمدند؛ و جویای احوال جوائز می شدند.از این که کم کمک داشتم بد قول می شدم ؛ شرمنده ی دانش آموزان بودم.تصمیم گرفتم که همان روز برای خرید هدایا به مرکز بخش بروم.ساعت دوم ، کلاسم و مدیریت مدرسه را به نماینده ی معلمان خانم س _ ح که معلم پایه ی سوم نیز بود واگذار کردم.راهی مرکز بخش شدم.
...رفتن به مرکز بخش مصیبت بود!چون جاده ای که منتهی به مرکز بود کم تردد و کم وسیله بود.

***********************************************  


 
راس ساعت 10 : 30 دقیقه به بخش رسیدم. تصمیم داشتم که برای نفرات اول یک نوع جایزه وبرای نفرات دوم وسوم نوعی متفاوت خرید کنم. در نوشت افزار فروشی چیزی را که برای رتبه های اول تا سوم انتخاب کرده بودم به تعداد نداشت . پس مجبور به خرید اقلام گوناگون ازمداد رنگی ، آبرنگ ، مداد تراش فانتزی ، ماشین دوخت ، خط کش و... شدم.
در این اندیشه بودم که این جوائز با قیمت های گوناگون را چگونه بین بچه ها قسمت کنم تا عدالت بر قرار گردد ! هر چند که عاطفه ، پاکیزگی ، انضباط و ... هر دانش آموز در نوع جایزه ای که به او اختصاص پیدا می کرد دخیل داشت.

*********************************************** 


با لاخره هدایا را که با شوق وذوق دانش آموزان همراه بود در حضور معلمانشان به آنها دادم.اما همانطور که خودم و آموزگاران حدس زده بودیم اتفاق افتاد !
_ آقای مدیر : چرا جایزه ی من مثل فاطمه که نفر اوله نیست ؟
_ آقا اجازه : من رتبه دومم ولی چرا جایزه ی من مثل جایزه ی محمد هاشم که نفر دومه نیست ؟
_اجازه : جایزه ی آیدا از جایزه ی من بهتره !
و از این قبیل شکایات و اعتراضات !!!
چه می توانستم بکنم با این عدل بی عدلیم !



... خدایا اجرای عدالت چه قدر سخت است .گفته اند : عدل ترازوی خداست در زمین . هر کس که داعیه ی دادگری دارد ؛ آیا واقعا به مقصود خواهد رسید ؟ دوستی می گفت :اگر در نقطه ای عدالت به حق اجرا شود باید آن مکان را کعبه قلمداد نمود و طوافش کرد !


عدل و عمر دراز هم زادند
عاقلان این چنین خبر دادند !







 

نظرات  (۸)

  • پاکنویسهای یک معلم
  • با سلام و سپاس از حضور سبزتانبدون اغراق وبلاگ بسیار خوبی دارید تمام پستها را خواندم مطالب جالب و خواندنی بودسربلند باشید و تا ابد......معلم.
    سلام  همکار عزیزمتقدیر به هر شکلی ولو یک مداد شادی انگیز است. اما حتماً همراه جوایز تقدیرنامه بدهید چون تنها چیری که باقی می ماند و بعد هابه عنوان سند افتخار تلقی می شود تقدبرنامه است.هر روزتان روشن
    پاسخ:
    دوست و همکار خوبماز راهنمایی ها و بذل عنایت شما سپاس گزارم.در پرتو لطف حق مستدام باشید.....یاحق
    سلام بر دوست نیک اندیش من همانطور که گفتید من شما را لینک کردم با نام یادداشتهای معلمانه.
  • یک جوان ایرانی
  • نوشته اتان را خواندم زیبا بود و اجرای عدالت توسط انسانهای عادی خیلی سخت هست . بخصوص عدالت برای بچه هاموفق وموید باشید 0 عید را پیشاپیش بهتان تبریک میگویم
    خاطره ی جالبی بود.موفق باشی
  • آموزگــــــــــــــــــــار
  • با سلام خدمت همکار پرتلاش. تبریک به مناسبت میلاد نبی(ص)ممنون از حضورتان. با افتخار وبلاگ شما را لینک کردم.
  • بی اسم و جوجو طلا
  • آخ طفلی ها چه دلی صابون زده بودند واس جایزه ها
    روزنوشت زیبایی بود به خصوص که این روزنوشتها از زبان و قلم یک معلم نیز باشد .خسته نباشید و پیشاپیش سال نو و عید باستانی نوروز را به شما تبریک می گویم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی