گنجور

امیرمحمد محتشم

گنجور

امیرمحمد محتشم

پیام های کوتاه
پیوندها

طنز ... طنز

امیرمحمد محتشم | يكشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۸۸، ۰۹:۰۱ ب.ظ

آدمی مفلس و بی چاره و درویش ، شبی جانب کاشانه ی خویش آمد و با شادی بسیار جرعه ای آب بنوشید و بخندید . زنش دید که او خرم و خوشحال تر است از همه شب های دگر ُ سخت در اندیشه فرو رفت و به خود گفت که این عیش و خوشی بی سببی  نیست . لذا رو ی بدو کرده و پرسید : سبب چیست که امشب تو چنین ومنگولی لولی وشنگولی ودلشادی . چو شوهر بشنید این سخنان گفت :

دریغا نتوانم که نمایم به برت راز دل ابراز، زیرا که مبادا تو کنی راز مرا فاش واز این راه شوی مایه ی رنج و ضرر ما . آن مرد ز اسرار درون پرده برافکند و به وی گفت : اگر قول دهی تا که نگویی به کسی ، قصه خود با تو کنم باز .

زن هم متعهد شد و آن مرد به وی گفت که پس گوش بده علّت خوش حالی بسیار من این است :

که امروز فلان جا به فلان کوچه یکی کیف پر از پول بدیدم که در آن کیف ، بُوَد اسکن دو هزار تومنی چیده و فی الفور نهادم وسط جیبم و راضی شدم از طالع بیدار که یار است و مددکار و شود باعث فتح و ظفر ما .

شب دیگر چو شد و وارد منزل ؛ از زن خوش سخن خویش بپرسید که : آن راز که گفتم به گفتی به کسی یا که نه ؟

زن گفت : برو خاطر خود جمع نگه دار که زن حاجی و کلباجی و زر تاجی و زن دایی و معصومه و کبری و گلیم باجی و صغری و زن آقا و ثریا و حسین و حسن واکبر و عباس و غلام و تقی و کل نقی و خاله قزی ؛ گل پری و خاله زری ، اقدس و پوران و مهین ، جمله ی اهل و همسایه و خویشان وعزیزان ، همه را دیدم و بر هر کس که رسیدم قسمش دادم و زو قول گرفتم که لب خویش فرو بندد و نشنیده بگیرد زمن این قصّه ، که مبادا کند این راز به شخص دگر ابراز و دهد درد سر ما !!!!

 

سخن کان گذشت از زبان دو تن                پراکنده شد بر سر انجمن ( اسدی )

سخن هیچ مسرای با راز دار                 که او را بود نیز همساز و یار(سعدی)

  • امیرمحمد محتشم

نظرات  (۱۰)

سلام و عرض ادب
داستان خیلی بامزه ای بود. امان از این راز نگهداری خانوماااااااا
  • معلم ادبیات
  • سلام از وبلاگ زیبایتان دیدن کردم مطالب جالبی بود سری به وبلاگ من نیز بزنید
  • وب نوشته های یک معلم
  • ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم
  • جوان ایرانی
  • عاقبت مدفن ما دشت بلاخواهدشد

    قبله سوم ماکرب و بلاخواهدشد

    برف سهل است اگرسنگ ببارد هرشب

    مجلس گرم عزای تو به پاخواهدشد

    هر دم به گوشم می‌رسد ، آوای زنگ قافله

    این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله

    یک زن میان محملی، اندر غم و تاب و تب است

    این زن صدایش آشناست،ای وای من او زینب است

    فرا رسیدن ماه محرم رو تسلیت میگم ....
  • لینک باکس معلمان
  • سلام به همکار عزیز
    از این پس می توانید با مراجعه به لینک باکس معلمان علاوه بر آگاهی از لینک های بروز شده همکاران مطالب مد نظر خود را به اطلاع سایر همکاران برسانید. ضمنا در صورت تمایل می توانید در لینک باکس ثبت نام و آدرس لینک باکس را در پیوندها قرار داده و یا کد لینک باکس را در قالب وبلاگ خود قرار دهید تاسایر همکاران از وبلاگها و سایتهای بروز شده همکاران اطلاع پیدا کنند
    با تشکر موفق باشید
  • وحید مصلحی
  • سلام
    من هم به روزم با "شعری آیینی "..
    منتظر نظرات ارزشمند شما
    یا حق
  • پیک اموزشی
  • سلام
    ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) را تسلیت می گویم.
  • پیک اموزشی
  • درود بر شما
    خداقوت
    با پستی زیبا از علی اکبر شیدا منتظر شما هستم
  • بابا آب داد
  • سلااااااااااااااااااااااااااااااام
    بسیار زیبا بود
    دستت درد نکنه
    خیلی دنبالش میگشتم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی